رضا امیرخانی، نویسنده در گفتوگویی که به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی با ایکنا انجام داد، درباره مخاطب کنونی کتاب گفت: در سه سال گذشته نگارش یک رمان را شروع کردم که موضوع آن را دوست داشتم و برای طرح آن سالها کار کرده بودم و فکر میکردم موضوع خیلی خوبی است؛ موضوع به دهه ۵۰ برمیگشت و در حقیقت شرایطی که در آن ما به سمت انقلاب اسلامی پیش رفتیم، این رمان را شروع کردم و کار را جلو بردم تا آنجا که یک بار فرزندم از من پرسید در حال نوشتن چه داستانی هستم؟ مقداری برای او توضیح دادم که در حال نگارش این کار مهم هستم، پسرم پس از شنیدن موضوع گفت: این داستان به ما چه ارتباطی دارد؟ پس از شنیدن این سؤال فکر کردم و دیدم راست میگوید، مخاطب واقعی ما این نسل هستند و امکان دارد که به آنها ربطی نداشته باشد و من اگر نتوانم سؤال را درست برای آنها طرح کنم به ما چه بزرگ! به من چه بزرگ! انتهای بسیاری از کتابهای بزرگ ما میماند! تصور میکنم پیدا کردن سؤال نسلهایی که مخاطب واقعی کتاب هستند و مهمتر از آن رفتن سراغ پاسخ برای آن سؤالها مهمترین کاری است که نویسندهها باید انجام دهند.
در قسمت قبلی سخن راجع به افتخارات و اهمیت صنعت نشر توضیح دادم، اگر اجازه بدهید اینجا هم با توجه به اینکه سوژه «گفتوگو» هستم، انتقادم را مطرح کنم و بگویم اصلیترین موضوعی که صنعت نشر ما را گرفتار میکند که منِ نویسنده هم عضو آن هستم، این است که اگر این صنعت نتواند به نیازهای مردم، به نیازهای مخاطبانش پاسخ دهد عملا" در شرایط ورشکستگی و رکود میرود، حتما ورشکستگیها، رکودها و گرفتاریهای اقتصادی روی این صنعت مؤثر است مثل همه صنایع. اما به نظرم میآید موضوع مهمتر این است که نویسنده ایرانی آیا به سؤال مردمش پاسخ میدهد یا نه؟ یا اصلا پیگیر پیدا کردن سؤالات مردمش هست یا نه؟ من هم یکی از آنها اگر من نتوانم دنبال آن سؤال بروم به طور طبیعی خودم را از بازار کتاب حذف میکنم و صنعت نشر را عملاً ضعیفتر خواهم کرد، به این معنا من هم دنبال این هستم که به یک سؤالی از نسل جوان امروز پاسخ دهم.
انتهای پیام